شمیم

گر نداری بو ز جان ِ روشناس
رو دماغی دست آور بوشناس

اگر بویی نبرده‌ای، اگر بهره‌ای نداری از جانی که توانایی تشخیص باطن افراد را از چهره‌شان دهد،
پس برو حسی بدست آور، توانایی‌یی بدست آور که از روی آثار و علائم بتواند افراد را بشناسد.

ابزار

«می‌خواستم امتحانت کنم.»

یکی از ابزار رایج توجیه میل آزار و میل ارضای خشم.

سئوال

اگر کسی برای ما جوکی تعریف کند، دفعه اول خیلی می‌خندیم.
دفعه دوم در حد لبخند.
بار سوم دیگر لبخند هم نمی‌زنیم.

چرا وقتی حافظه هزاران بار یک خاطرهٔ توهین را برایمان تکرار و تکرار می‌کند، عین هزاران بارش ناراحت و خشمگین می‌شویم؟!

تغییر


آدم اگر در طول زندگی‌اش از دوستانش جدا نشود، یعنی تغییر نکرده!

تغییر، مستلزم بعضی جدایی‌ها هم هست.

بنمای، بگشای، آرزوست

رخ
باغ و گلستانم

لب
قند فراوانم

آسیب‌پذیری


آسیب‌پذیر بودن ضعف نیست. این ذهن است که می‌خواهد همیشه در حاشیهٔ امن قرار گیرد. در طلب «قرار» و امنیت است. در حالیکه امنیت در نطلبیدن امنیت و قرار است!
مادامیکه ذهن در پی آسیب‌ناپذیری و اقتدار و تسلط است، همیشه متزلزل و بی‌قرار و ناآرام و آسیب‌پذیر است.
وقتی به شفافیت و باز بودن و آسیب‌پذیری و صداقت اعتماد شود، احساس امنیت و آرامش و قرار باطن خواهد بود. 
توکل بر حق بگمانم به همین معنی‌ست. هیچ تضمینی و هیچ امنیتی جز سپردن خود بدست حق، بدست جریان پویا و در حرکت ِ زندگی، وجود ندارد. و هر چه غیر از اینست، وهم و خیال است. و باطل.

سماع


خربطی ناگاه از خرخانه‌ای
سر برون آورد چون طعانه‌ای

کاین سخن پست است، یعنی مثنوی
 قصهٔ پیغمبر است و پیروی

نیست ذکر بحث و اسرار بلند
که دوانند اولیا آن سو کمند

    دوستی دیروز می‌گفت فلانی گفته «این رقص سماع و مولانا و اینها چه کاریه دیگه؟ هر کسی بچرخه و سرش را تکان بده، معلومه که حالش دگرگون میشه!»


   حرفش درست است. اما - بدون اینکه بنده بخواهم از تایید یا رد رقص سماع بگویم - او نمی‌داند که آن رقص، برای بعد از، و در تبع حالت وجد درونی بوده است. نه اینکه سماع می‌کردند تا حالشان دگرگون شود! 

رقص آنجا کن که خود را بشکنی
پنبه را از ریش شهوت برکنی

رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند

چون رهند از دست «خود» دستی زنند
چون جهند از نقص خود رقصی کنند

مطربانشان از درون دف می‌زنند
بحرها در شورشان کف می‌زنند



شناخت

شناخت مسئله(روانی) برابر است با حل آن.

مسئولیت


   متاسفانه  در روابط، برخی اینکه «زندگی هر لحضه نو میشود» را به این معنی می‌گیرند که «شما آزاد هستی هر کاری و حتی هر آزار و ستمی می‌توانی در حق دیگران بکنی.»! «چرا که، مگر نه اینکه زندگی هر لحضه نو میشود؟ پس اگر کسی را آزار دادم، و او ناراحت شد، این مشکل خود اوست(!). این حس فقط مال خود اوست(!) به من مربوط نیست(!) زندگی نو میشود و من مسئولیتی در برابر ناراحت شدن او ندارم. به درک اسفل السافلین که رفتار من ناراحتش کرده(!)». «برود مشکلش را حل کند». و باین صورت  از خود سلب مسئولیت در برابر تعهد نانوشته‌ای که بین‌شان بوده می‌کنند.

خیر! اگر کسی اینطور فکر می‌کند، سخت در اشتباه است. مطالب خودشناسی را ابزار توجیه تخلیهٔ میل آزار و ارضای خشم و انتقام خود قرار دادن و هیچ تعهد و مسئولیتی در برابر رفتار خود نداشتن، بهیچوجه با خودشناسی سازگار نیست.

هر کس در برابر رفتارش مسئول است. و باید حساب پس دهد.



سه کانال اطلاع‌رسانی


در برنامهٔ تلگرام:

کانال اطلاع‌رسانی سایت پانویس:

کانال اطلاع‌رسانی سایت محمدجعفر مصفا:

کانال جیدو کریشنامورتی:
https://telegram.me/Krishnamurti


پس از وارد شدن به هر کدام از کانال‌های فوق، روی کلمهٔ JOIN کلیک کنید.