پرسه


بسوی اراک!
از اصف

آینهٔ رابطه


   یکی از بهترین وضعیتهای شناخت خودمان(اعنی خودشناسی)، شناخت در رابطه است. رابطه با دیگری و دیگران. رابطه آینه ای برای شناخت خودم.

   به واقعیتها، به فکتهای روانی خودم وقتی با دیگران یا یک فرد در رابطه میشم، دقت کنم. بدون اینکه در پی اصلاح اخلاقی خودم باشم، فقط مشاهده کنم که واقعیت رفتارهایم با دیگران یا دیگری چطور است.

   نفس همین مشاهده، مشاهده ی واقعیت رفتاری ام، یعنی شناخت خودم. خودشناسی.

   در حالیکه ما بجای اینگونه روشی برای شناخت، دائماً در پی اصلاح، ملامت و مقایسه اخلاقی خودمان هستیم. این کار نه تنها شناخت نیست، بلکه خود را در ابهام، گیج و گولی، و پیچیدگی فرو بردن است.



دو لپی


    دانستن بعضی چیزها برای انسان مسئولیت می‌آورد. طوریکه اگر آن مسئولیت را اجرا نکند، زندگی او مختل می‌شود.

   تو به همانچه آموخته‌ای و می‌دانی عمل کن، زندگی چیزهای جدید را بموقعش به تو یاد خواهد داد.

   هل زدن برای دانستن عاقلانه نیست، فرزندم! چه اصراری داری؟! 


دلخوشی


ای صاحب حسن در وفا کوش
کاین حسن وفا نکرد با کس

   آنچنان که پز دادن و حتی دلخوش بودن به مال و ثروت پوچ و باطل است، دلخوش و دلبسته بودن به زیبایی جسمی‌مان و چهره و صدا و بطور کلی بدن‌مان نیز باطل است و احمقانه.

بهمین سادگی!


سرقت کاسه


   متاسفانه شخصی اکانت Paypal مربوط به سایت پانویس و رادیوها و جلسات خودشناسی، و چندرغازی که در آن بوده، را دزدیده است و بنده دیگر به آن دسترسی ندارم. این اکانت بنوعی کاسهٔ گدایی ما بود که این هم از دستمان رفت!

   این موضوع را به اطلاع آن دسته از دوستانی می‌رسانم که هر از گاهی چیزی در کاسهٔ ما می‌ریختند. حواسشان باشد که از این به بعد از طریق Paypal اقدام نکنند. تا ببینیم می‌شود ظرف جدیدی پیدا کنیم یا نه. خدا روزی‌رسان است.



مضمون


در صدایت مستی بی‌حد و ممتد ریخته
در نگاهت الکل هشتاد درصد ریخته

شاعران از موی صاف و لَخت کمتر گفته‌اند
بسکه مضمون در دل موی مجعد ریخته

بقول یکی: 
در هر شکن زلف گره‌گیر تو دامی‌ست
این سلسله یک حلقهٔ بیکار ندارد!



شارلاتانیسم و فندک!


   یکی نیست بگه: پانویس، سیگارتو بکش!



شارلاتانیسم


   بطور عجیبی شاهد گسترش و انتشار فساد در اکثر روانشناسان و مشاوران خانواده و «عارفان» و شارحان مولوی و حافظ و افرادی از این دست در جامعه هستم. قربانی اصلی این خوکها، خانمها هستند.

   کاش فرصتش را داشتم تا دست این افراد را رو کنم.

   ببین یکی از این خیل عظیم در حال گسترش چه نوشته:

مردشناسی

یک دختر و یک زن باید بداند که کجا سفت باشد و کجا وا بدهد
باید بداند که در ارتباط با یک مرد چگونه رفتار کند
باید چنته اش پر باشد از مردشناسی و شناخت جنسی متفاوت از خویش
باید وقتی مردی را می بیند ، تا حدود زیادی پی ببرد که این مرد چه شخصیتی دارد و در چه دسته ای از مردان قرار می گیرد
باید بلد باشد که چگونه جلسه ی اول قرار را منجر به جلسات بعدی کند
و در یک کلام، مهارت دل بردن از یک مرد را درونی کرده باشد
همه ی اینها آموختنی است

پشت این جملات یک شیطان، یک شیاد، یک شارلاتان، یک فاسق نشسته است.


ازدواج


من که هر دم راه خود را می‌زنم
با دگر کس سازگاری چون کنم؟!