گل‌گشت


   فردا(پنجشنبه) از صبح تا عصر، درکه.
   دوستانی که آمدنی هستند، هماهنگ کنند. فقط بوسیلهٔ ایمیل لطفاً.


دانشنجو

- با سلام دانشجوی دکتری فلسفه هستم می خواستم در گروه شما عضو شوم متشکر

- دکترای فلسفه داشتن یک disadvantage است برای عرفان

- هنوز ندارم! فعلا دانشجو هستم . دانشجویی شرط عرفان است

- دانشنجویی شرط عرفان است

آزادی


   دوستی در نظری به مینیمال «زن»  نوشته است: «تکلیف ما زنها چیه که از بچگی به خاطر این نحوه ی تفکر جامعه در موضع دفاعی قرار گرفته ایم و دایما در حال احراز هویت مستقل برای خود هستیم. چگونه می توان زن بود, در موقعیت تدافعی و همینطور تهاجمی برای کسب هویت بود و در عین حال لم های خودشناسی شما را به کار بست و از هویت ذهنی و فکری رها شد؟»

   نوشتهٔ ایشان مرا یاد روزی انداخت که با دوستی(خانم) در پارکی در حال قدم زدن و صحبت بودیم. همینطور که قدم می‌زدیم و حرف می‌زدیم، وقتی به دو راهی‌هایی در پارک می‌رسیدیم، بنده می‌گفتم «از این طرف برویم» و تعیین مسیر می‌کردم و همینطور به صحبت ادامه می‌دادیم. چند باری بهمین صورت مسیر را بنده تعیین می‌کردم، تا اینکه دوست بنده بحرف آمد و اعتراض‌کنان گفت: «چرا تو همیشه مسیر را تعیین کنی؟ ایندفعه من میگم که از آنطرف بریم.»

   بله، واقعاً همینطور است که دوستمان گفته‌اند، خانمهای این جامعهٔ بخصوص بسیاری از عملکردها و تصمیمات‌شان در حقیقت واکنش است، عکس‌العمل است، نوعی لجبازی، دهن‌کجی و از سر موضع دفاعی و یا تهاجمی بمنظور احراز اینکه «بابا، من هم هستم! چرا شماها ما رو آدم حساب نمی‌کنید؟!» است. و حق دارند البته.

   و باز، حق دارند که مانند این دوست، تعارضی در اجرای محتوای خودشناسی با وضعیتی که برای خانمها بوجود آمده، ببینند.

   اما حقیقت اینست که علی رغم این بظاهر تعارض، در حقیقت رها شدن از شر فکر و «خود» تعارضی با نابسامانی بیرونی و اجتماعی ندارد. ممکن است برای منِ نوعی از لحاظ بیرونی و زندگی اجتماعی محدودیت‌های فراوانی وجود داشته باشد(که دارد، متاسفانه)، ولی رها بودن از «خود» می‌تواند در موازات اسارت و محدودیت بیرونی وجود داشته باشد.

   خانمهای زیادی هستند که عنوان می‌کنند ما از طرف پدر و خانواده بسیار در محدودیت هستیم و آزادی ما سلب می‌شود. خب، بله. این واقعیت است و تلخ. اما رهایی درونی وابسته و منوط و مسبوق به رهایی بیرونی نیست. هیچکس و هیچکس نمی‌تواند مانع رهایی درونی انسان شود. هیچکس آزادی درونی را نمی‌تواند از انسان سلب کند. حتی اگر انسان را فیزیکاً به زندان بیاندازند.

چشم


ﺁﻣﺪﻧﺖ ﻫﻤﻴﺸﻪ
ﻗﻴﺎمتی ﺳﺖ

ﭼﻪ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﺳﺖ
ﺍﮔﺮ ﻗﻴﺎﻣﺘﻲ ﻧﺒﺎﺷﺪ

ﺗﺎ ﺩﺭ ﺳﮑﻮﺕ
ﺩﺳﺖ ﻫﺎی ﺗﻮ
ﺍﺑﺪﻳﺖ
ﻧﮕﺎهت

زن

در ایران اصلا زن انسان دست دوم محسوب می‌شه. طفیلیِ مرده کلا. فقط با مرد معنی پیدا میکنه.
اون حرف قدیمی که "زن از دنده مرد آفریده شده" دقیقا نشون دهنده نحوه تفکر و دیدگاه جامعه ایران به زنه.

ابزار

الحذر از ازدواج یا رابطه ای که حکم راه خلاص از وضعیتی بیرونی(زندگی و گرفتاریهای مادی) یا از وضعیتی درونی(خلاص از دوست نداشته شدن و ریجکت شدگی) داشته باشد.

در اینصورت، رابطه و ازدواج یک ابزار است.

جویبار

فردا(پنجشنبه) صبح درکه ایم.

پیچش

من ِ انسان ِ هویت ِ فکری اگر در جمعی یا کتابی یا سخنی ذره ای بو ببرم که برای ضربه خوردن به شخصیتم دچار خطر می شوم، به هر بهانه و حیله و ترفندی شده، می پیچونم.

کرباس

همانقدر که در یک سرزمین تبلیغ "مذهب" می‌شود، در سرزمینی دیگر(اعنی امریکا) تبلیغ ملیت می‌شود.

و این هر دو یک کارکرد را دارند.

باغ

یکی از دوستان(که دف می زند) مهمانی داشت که همراه با دوست هندی خود به منزل وی آمده بود. این دوست بنده برای دادن آشنایی و باز کردن سر صحبت با این دوست هندی از او پرسید که آیا کریشنامورتی را می‌شناسد یا نه.

آقای هندی کمی مکث کرد و گفت: ایشان(یعنی کریشنامورتی) دف می زند؟(!)

حالا این کسانیکه زنگ میزنند و ازشان چند تا سوال خودشناسی می پرسیم برای شرکت در گروه خودشناسی، بعضی هاشان انقدر از قضیه پرتند که دقیقاً مثل اینست که بپرسند: "کریشنامورتی دف میزنه؟"

از یکی از این دوستان پرسیدم که جنس هستی و هویتی که ما برای خود قائلیم چیست، و ایشان جواب داد: "دنیا"!

عزیز من، بیخود نه ایمیل بزن و نه تماس بگیر. هم وقت خودت را تلف میکنی و هم وقت ما را میگیری.

دنیا


نفس خود را کش جهانی زنده کن!

نامه


   شخصی(و دیگران) نامه‌ای نوشته و گفته بعنوان جنس زن طوری تربیت شده که پذیرفته است و نیز نمی‌تواند به کسی که واقعاً دوستش دارد، ابراز علاقه کند. و دائماً با خودش کلنجار می‌رود که مبادا احساسات و تمایلاتش را بروز دهد. در حالیکه واقعاً می‌خواهد بروز دهد، ولی نوع تربیت و شرایطی که در آن بزرگ شده، یک عامل کنترل‌کننده درون او گذاشته است. و خلاصه اینکه می‌ترسد یا نمی‌تواند تمایل و علاقه‌اش را آزادانه و بدون فکر، نشان دهد.

   اما جواب: همین که شما به این وضعیت درونت آگاه هستی و می‌شناسی‌اش و می‌دانی چرا اینطور داری با خودت کلنجار می‌روی جلوی خودت را می‌گیری، باعث می‌شود از این ترمز درونی که شما را دودل و نگران از بروز علاقه‌ات نسبت به آن فرد نگه می‌دارد، آزاد شوی. حداقل درونی. از نظر بیرونی هم نگران قضاوت او یا هر کس دیگر مثل دوست و آشنا نباش. مگر قرار است چند بار زندگی کنی؟!


---
+ دوستانی که در اصفهان هستند، امروز(پنجشنبه) و فردا یک کنسرتی در اصفهان هست. هر کس دوست دارد بیاید، تماس بگیرد. 

سمفونی بزرگ عاشورا
۲۷ و ۲۸ آذر
ساعت ۱۸
اصفهان، بلوار دانشگاه، مجموعه فرهنگی ارتش، سالن کوثر
رایگان. و تا سه همراه هم می‌توانید بیاورید. همراه‌ها هم رایگان.
(اصفهانی از خدا چی میخواد بیشتر از این؟!)

واقعیت من

بهترین زمان شناختن واقعیت درونمان زمانی است که در شرایط بحرانی قرار می گیریم.

طلاق

عمدهٔ جدایی‌ها بواسطهٔ ناهمسنخی معنوی دو فرد بوجود می‌آید. ناهمسنخی درونشان.

طلا


من شــنيدم ز پير دانشــمنـد
تو هم از من بياد دار اين پند

آنچه بر نفس خويش نپسندی
نيز بر نفس ديگری مپســـند

هندوانه


   به عده‌ای از دوستان که برای عضویت در گروه خودشناسی همراه پذیرفته نشده‌اند، وعده داده شده بود که گروهی عمومی نیز تشکیل خواهیم داد. خدمت این دوستان عرض می‌شود، بنده بدلایل مشخصی از تشکیل گروه عمومی منصرف شده‌ام.

   دلیل اول: دوستان که پذیرفته نشده‌اند نباید احساس کنند که چیزی را دارند از دست می‌دهند و یا محروم شده‌اند. پذیرفته نشدن‌شان به نفع خودشان است. چنانکه قبلاً هم عرض شده، در این گروه کسانی هستند که از قبل زمینه‌ای از مطالب خودشناسی دارند. یعنی  تعدادی از جلسات شرح مثنوی را گوش داده‌اند(حداقل ۵۰ جلسه)، تعدادی از کتابهای مصفا را خوانده‌اند، و نیز از کتابهای آن عاموی هندی هم چند تایی را خوانده‌اند و خلاصه در باغ خودشناسی هستند. حال اگر این زمینه را کسی نداشته باشد و در گروه بیاید، هم خودش گیج می‌شود و سوالاتی برایش پیش می‌آید که برای اکثر اعضاء حل شده و پیش‌پا افتاده است. و هم وقت ما را با سوالهایش می‌گیرد.

اما دلیل دوم اینکه اگر گروه عمومی بخواهیم تشکیل دهیم و قرار باشد کیفیت داشته باشد، رسیدگی نیاز دارد. و بنده وقت نمی‌کنم با یک دست بیش از این هندوانه بردارم. بنابراین بهتر است بجای توسعه و تعدد گروه‌ها، به عمق و غنای همین گروه بپردازیم. تا دلتان بخواهد گروه‌های بی‌کیفیت زیاد است.

بنابراین، دوستانی که مایلند در این گروه عضو شوند و فعالیت داشته باشند، راه اصولی‌اش این است که طبق آنچه در مینیمال «سیر تأملاتی» آمده، اقدام کنند و خود را برسانند. خوشبختانه عده‌ای در حال همین کار هستند.

 

گروه خودشناسی چرا؟


   قبلاً در یک مینیمالی از لزوم خودشناسی گفته شده بود، نیز در گروه خودشناسی واتس‌اپ که با دوستان هستیم، دربارهٔ آن صحبت شده بود. حالا سئوال اینه که چرا گروه و جمع با موضوعیت خودشناسی می‌تونه مفید باشه.

   خیلی روشنه! ما انسانها، و در حقیقت ما ذهن‌ها، بسیار موجودات تاثیرپذیری هستیم. وقتی همنشین و همصحبت هر کس و هر جمعی قرار بگیریم، ملاکهای آن افراد یا مباحث روی زندگی‌مان بسیار بسیار تاثیرگذار هستند.

   من اگر دائماً توسط ارزشهای رایج در یک جمع بخصوص ذهنم بمباران شود، مسلماً تحت تاثیر آنها، غم و غصه‌هایم و دغدغه‌هایم هم همان دغدغه‌های آن ملاکها و ارزشها خواهد بود. این موضوعی بی‌نهایت ساده و روشن است.

   خُب، حالا اگر جمعی بتوانم پیدا کنم که ملاکهای آنها و سخنانشان هر چه غنی‌تر و سالم‌تر باشد، و سعی کنند از اوج بزندگی نگاه کنند و ملاکهای زندگی‌شان ملاکهای پست و پیش‌پاافتادهٔ جامعه و اکثر جمع‌ها نباشد، چه خوب و مفید است که در این جمع قرار بگیرم. بقول مولانا «به گلبن وصل» کنم خودم را.

   در جمعی که یکدیگر را سوای ارزشهای رایج و تعارفات دست و پا گیر جامعه ببینند و اگر عیبی در هم می‌بینند، صمیمانه، مشفقانه و در عین حال رک و صریح بهم بگویند. از حرف زائد و یاوه بپرهیزند و در کار خودشناسی‌شان جدیت، همت و پشتکار داشته باشند.

---
فردا(پنجشنبه) صبح درکه هر کس می‌آید، خبر دهد. تا ظهر و احتمالاً عصر آنجاییم.


باد

ناگهان آیینه حیران شد، گمان کردم تویی
ماه پشت ابر پنهان شد، گمان کردم تویی

ای نسیم بی‌قرار روزهای عاشقی
هر کجا زلفی پریشان شد گمان کردم تویی

درک

اگر من صرفاً بطور مقطعی و موقتی سخنان و دیدگاه تو را مورد تایید قرار دهم،
اگر من صرفاً تا وقتی بدانم تو با من هستی و خواهی بود، دیدگاه و علایق تو را محترم و مفید بشمارم،
اگر من وقتی تو از من جدا می‌شوی دیگر هیچ فایده‌ای در سخنان تو نبینم،
واقعاً شایسته است چه بمن بگویی؟!

دورهمی اصفهان

امروز(پنجشنبه) عصر ساعت دو، تخت پولاد اصفهان، و ساعت شش عصر محله خانه اصفهانِ اصفهان دور همیم.

هر کی آمدنی هست، خبر بده. ایمیلی یا با واتس اپی چیزی.