طبیعت


   سلام و صد سلام به دوستان.

   فردا (پنجشنبه) درکه‌ایم. از صبح زود تا حدود عصر.

   درکه‌ای‌هاش لطفاً فقط ایمیلی هماهنگ کنند.

نظم و ترتیب!؟

انسان معمولی و سالم(بلحاظ روانی) کمی شلختگی در کارهایش هست!

اگر دیدید کسی تمام اتاقش، ماشینش، دست‌خطش، مدیریت کارهایش و کلاً امور زندگی‌اش کاملاً بی‌نقص، مرتب، منظم و پرفکت است، بدانید این فرد در عمق روان خود از یک افسردگی، رنج و تاریکی روحی رنج می‌برد.

در حقیقت با دادن نظم و ترتیب شدید به امور بیرونی زندگی‌اش، بصورت خیالی قصد دارد از آشفتگی درونی‌یی که دارد، فاصله بگیرد و بگریزد.

تی وی


   دوستی تعریف می‌کرد یکی از آشناهاشون از امریکا آمده بود ایران و در مهمانی کودکی از ایشان می‌پرسه که «عمو، گردو به انگلیسی چی میشه؟». ایشون هم جواب داده: «گردو رو نمی‌دونم. ولی تلوزیون میشه تی‌وی.»! کاملاً جدی.

  حالا حکایت ماست. در مهمونی‌ها و در جمع، اگر در مورد موضوع مورد صحبت چیزی ندونیم، به هر حیله و ترفندی شده موضوع رو می‌کشونیم به مطلبی که دربارهٔ اون اطلاعات داریم.

   ذهن از ندانستن می‌ترسد. ندانستن یعنی ابراز وجود نکردن، چیزی نبودن. در ابراز وجود نکردن، هستی نیست. و ذهن از نبودن وحشت دارد.



دانه


قبل از اینکه رازی را برای کسی بگویید، حتماً حتماً از رازدار بودن او مطمئن شوید.

رازدار بودن انسانها به محک و امتحان معلوم می‌شود، نه اینکه خودشان قول دهند و زبانی بشما اطمینان دهند.


لیوان


انسانها را در محک تجربه، در بحرانها، در گذشت زمان و پیش آمدن سختی‌ها بشناس.

در ایام خوش که همه پرفکت‌اند.



کوه‌پیمایی


   سلام و صد سلام به دوستان.

   فردا (پنج‌شنبه) از صبح زود درکه‌ایم. هر کس آمدنی هست، ایمیلی اعلام کند.



ابراز


   اینکه ما انتظار داشته باشیم فردی که با او در رابطه هستیم فکر و احساسات ما را بخواند، بسیار شایع و البته اشتباه است! بله، اشتباه است!!

   ابراز راحت و صمیمانهٔ احساسات و افکار در یک رابطهٔ سالم از اوجب واجبات است!

   و البته دو طرف باید آنقدر شعور و ظرفیت داشته باشند که وقتی یکی از آنها برای دیگری با صمیمیت از احساسات و افکارش صحبت می‌کند، بعداً آن حرفها را مستمسک و وسیلهٔ آزار و اذیت او قرار ندهد.

   در غیر اینصورت، ترس - که یکی از فجیع‌ترین و وحشتناک‌ترین آفات رابطه است - وارد می‌شود و باید فاتحهٔ صمیمیت، سادگی، راحتی و صداقت در آن رابطه را خواند.


تعکیس


گر از بسیط زمین عقل منعدم گردد 
بخود گمان نبرد کس همی که «نادانم»!

آیه‌ای هست در قرآن که «بَلِ الإِنْسَانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ» یعنی انسان به درون خودش آگاه است.

یکی از راه‌های شناخت خودم شناخت خصوصیات ذهنی‌ام، اینست که وقتی به دیگران پند و اندرز می‌دهم یا توصیه و سفارشی می‌کنم و باصطلاح می‌خواهم آنها را ارشاد کنم(!)، دقت کنم که بسیاری از این توصیه‌های من متوجه شخص خودم است! یعنی چون خودم درونم را بخوبی می‌بینم(و نمی‌دانم که این گرفتاری‌ها را خودم دچارش هستم،) دارم این توصیه‌ها را به دیگری و دیگران می‌کنم.

مثلاً: من شما را به باانصاف بودن، پیشداوری نکردن، قضاوت نکردن دعوت می‌کنم و از بی‌انصافی و قضاوت پرهیزتان می‌دهم. حال آنکه دقیقاً خودم گرفتار اینها هستم! چون اینها را بخوبی درون خودم می‌بینم. و اگر با جدیت و انصاف خودم و رفتارم را بررسی کنم، یا از دیگری که از بیرون به رفتار و گفتار من می‌نگرد بخواهم برایم توضیح دهد، می‌بینم این خودم هستم که در ارتباطاتم گرفتار قضاوت، پیش‌داوری، زودداوری و بی‌انصافی بوده‌ام.

حبذا

خوشا بحال کسانی که در سن جوانی با مطالب و محتوای خودشناسی آشنا شده‌اند، اصل و جان مطلب را گرفته‌اند، و جدیت دارند.

واقعیت


مردها با دنیای زن‌ها و اینکه حتی از دوران کودکی مورد انواع و اقسام دست‌درازی‌ها و تعدی‌های زبانی و غیرزبانی قرار می‌گیرند، خیلی کم آشنایی دارند.

جامعه بیمار است. و اکثریت انسانها از انسانیت و سلامت روانی دور.

دو آفت

مادامیکه انسان حق و حقوق دل خود را بجا بیاورد، می‌تواند در روابطش نیز در حق و حقوق دیگران تعدی نکند.

در پرداخت حق دل، تنبلی و بی‌حوصلگی دو آفت جدی‌اند. این دو، عمر و زندگی انسان را به تباهی می‌کشند.

پاسخ

بنده مدتهاست حضوری و ایمیلی و غیره پرسیده می‌شوم که چرا در جلسات گروه خمر کهن دیگر شرکت نمی‌کنم.
یک بار و برای همیشه خدمت عزیزان پرسنده و کنجکاو عرض می‌شود که بنده ماههاست از این گروه جدا شده‌ام.
خدا خیرتان دهد اگر دیگر نپرسید.

تور شرح مثنوی

از امروز(سه‌شنبه) بمدت یک هفته برنامه هایی را در شهرهای اصفهان، بهبهان، امیدیه، بندر دیلم، بوشهر و آبادان داریم.

دوستان می‌توانند با ایمیل Masnawi@gmail.com تماس بگیرند و برای شرکت، ثبت نام کنند.

جلسه امروز اصفهان بصورت آنلاین در گروه خودشناسی پخش می‌شود. دوستانی که عضو نیستند نیز می‌توانند امروز بگروه بیایند.

شاخ


بیت معروفی دارد مولانا که حتماً شنیده‌ای:

من ز مکر نفس دیدم چیزها
کاو بَرَد از سحر خود تمییزها

آدم بعضی رفتارها را از کسانی می‌بیند که در اعماق مخیله‌اش هم چنین گمانی به آنها نمی‌برده، شاخ در می‌آورد. اما وقتی یاد این بیت می‌افتد، دیگر هر چیزی را محتمل و شدنی می‌داند.

انسان‌ها اسیر این موجود خیالی‌اند، لذا هیچ چیزی از آنها بعید نیست.


سمبل

امروز در کرج "دوستی" یک ماکارونی با ته دیگ مهمانمان کرد و خوردیم.

هنگام خوردن غذا، دندانم شکست. فکر نمی کردم این شکستگی جدی باشد. اما امشب دارد از خودش جدیت نشان می دهد، بی انصاف!

مولانا بیتی دارد که: روز در خوابی، مگو کاین خواب نیست...
داشتم فکر می کردم به اینکه در رمزگشایی و تعبیر خواب، دندان را معمولاً سمبل عزیزان می گیرند.

حاشیه

بعضی نه، بیشتر روابط حاشیه اند، نه رابطه!