دوستی تعریف میکرد یکی از آشناهاشون از امریکا آمده بود ایران و در مهمانی کودکی از ایشان میپرسه که «عمو، گردو به انگلیسی چی میشه؟». ایشون هم جواب داده: «گردو رو نمیدونم. ولی تلوزیون میشه تیوی.»! کاملاً جدی.
حالا حکایت ماست. در مهمونیها و در جمع، اگر در مورد موضوع مورد صحبت چیزی ندونیم، به هر حیله و ترفندی شده موضوع رو میکشونیم به مطلبی که دربارهٔ اون اطلاعات داریم.
ذهن از ندانستن میترسد. ندانستن یعنی ابراز وجود نکردن، چیزی نبودن. در ابراز وجود نکردن، هستی نیست. و ذهن از نبودن وحشت دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر