دو خبر


جلسهٔ خمر کهن، جمعه دوازدهم مهر، ساعت نه و نیم صبح، پارک طالقانی تهران (مثنوی، بررسی رمان «سیذارتا» اثر هرمان هسه(دانلود از اینجا)، شیرینی!)

شب‌نشینی با مولانا، شعرخوانی، سه‌شنبه ساعت هشت شب، کافه الف (آدرس اینجــا)   (هر کس مهمان جیب خودش است!)



---

یک لم


   از خودت بپرس «فکر بعدی من چیه؟».

و منتظر بمون و ببین چیه!



---

خرف باش، خرف باش


غروب،
   نسیم،
     دیوان شمس،

میندیش، میندیش، که اندیشه‌گری‌ها
چو نفتند، بسوزند ز هر بیخ تری‌ها
 

رومی رومی


  بهوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
  شمایل تو بدیدم، نه عقل ماند و نه هوشم



---

الف


   بزودی چند جلسه در کافه الف خواهیم داشت. احتمالا هفته آینده.


---

ﺩﻭﺭ ﻧﻴﻜﻨﺎﻣﻲ


ﮔﻔﺘﻢ ﺁﻫﻨﺪﻟﻲ ﻛﻨﻢ ﭼﻨﺪﻱ
ﻧﺪﻫﻢ ﺩﻝ ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﺩﻟﺒﻨﺪﻱ

مهتاب


 سواد نسخهٔ ما سخت مبهم افتاده‌ست
خیال حیرت آیینه می‌کند تحریر


---

بی‌دغدغه‌گی


   ما از بی‌مسئله زندگی کردن می‌ترسیم.

رستوران آبشار


---

آلبوم «می صوفی افکن کجا می‌فروشند؟»


   انسان زمانهٔ حاضر از اصالت خویش جدا گشته است. این جدایی باعث احساس خلاء در درون او شده و متاسفانه انسان در امور بیرونی زندگی خویش، در جستجوی معنا و مفهوم زندگی‌ست، نه در درون خویشتن.

   آنچه باعث از خود بیگانگی انسان شده است، استفادهٔ نابجا و نامربوط از تفکر است. در زمینهٔ معنویت، از سر اشتباه، انسان می‌خواهد فکر را وسیلهٔ رابطه با معنویت قرار دهد. حال آنکه فکر، در این زمینه، ابزاری ناکارآمد است.

  تفکر و اندیشه از شاخصه‌های عالی انسانی‌ست، اما در ساحت معنویت و عرفان همچون اسبی‌ست که با آن، عزم راندن در دریا کنیم. بحر معنویت وسیلهٔ خاص خودش را می‌طلبد و آن، نبود اندیشهٔ زاید است. بازگشت به اصالت خویش، با تحقق سکوت درونی که همان وصل به حق است محقق می‌شود.

   امید است هنر اصیل عرفانی، از جمله موسیقی اصیل عرفانی، بتواند رایحه‌ای از اصالت فطرت انسان را به مشام او برساند تا باشد که یادی از نیستان درون خویش کند و فیل او را به یاد هندوستانش بیاندازد.

شهریور ۱۳۹۲
شمشک


(پاراگراف آخر از سر اجبار!)



---

اﺻﻮﻝ اﺻﻮﻝ اﺻﻮﻝ ﻣﺜﻨﻮﻱ

اﻣﺸﺐ ﺑﺎ ﻣﺜﻨﻮﻱ ﻣﻮﻻﻧﺎ ﻫﺴﺘﻴﻢ اﺯ ﻧﻪ ﺗﺎ ﻳﺎﺯﺩﻩ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻧﺪﻭﺁﺏ ﻛﺮﺩﺳﺘﺎﻥ, ﻣﻨﺰﻝ ﺟﻨﺎﺏ ﻃﻴﺒﻲ.
دﻭﺳﺘﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺎﻳﻠﻨﺪ ﺑﺎﺷﻨﺪ, ﺗﻤﺎس ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ و ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﻛﻨﻨﺪ.

ﺯﻧﺠﺎﻥ

شب بود و نسيم بود و باد و مهتاب،من بودم و جويبار و بيداري آب، وين جمله مرا به خامشي مي گفتند، کاين لحظه ي ناب زندگي را درﻳﺎﺏ

ﺣﺎﻣﻲ

کردستان


   بسوی تبریز ...

   لپ‌تاپ، مدارک، سطل آشغال، دزد، فرودگاه، چین، صادقیه، دیشب!

   
---

آتنا

کجایی!؟


   کافه جویبار درکه،
جعفر،
 داود،
شهرام،
فکر،

 
و نسیم می وزد...
و برگها می رقصند...
 
 
 



---

شب، کوه


   امشب کوه. فردا(پنجشنبه) هشت صبح کافه قلمستان درکه، و پس‌فردا(جمعه) ۹ و نیم صبح پارک طالقانی خمر کهن.



---

الیناسیون

فردای ناپیدا


   عمر من شد فدیهٔ فردای من
    وای از این فردای ناپیدای من

فدیه یعنی مالی که برای خرید مثلاً آزادی اسیری می‌پرداخته‌اند.
عمرمان را می‌پردازیم بامید اینکه «فردا» بیاید...


---

عالی عالی!


   تحسین زیبایی مانع ارتباط با آن است.

میگون(ع)


---

اعتقاد!


   کمونیست بودن برای قبل از ثروتمند شدنه، فیمینیست بودن تا قبل از ازدواج، و آتئیست بودن تا قبل از اعلام سقوط هواپیما!


---