ﺯﻧﺠﺎﻥ

شب بود و نسيم بود و باد و مهتاب،من بودم و جويبار و بيداري آب، وين جمله مرا به خامشي مي گفتند، کاين لحظه ي ناب زندگي را درﻳﺎﺏ

ﺣﺎﻣﻲ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر