"رهگذر"


نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت 
آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت 

دل تنگش سر گل چیدن ازین باغ نداشت 
قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت 

 بود آیا که ز دیوانهٔ خود یاد کند 
 آنکه زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت!؟