راضی کردن «دیگران»


ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلاً رَّجُلاً فِيهِ شُرَكَآءُ مُتَشَٰكِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلاًۚ ٱلْحَمْدُ لِلَّهِۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ (آیه ۲۹ سوره الزمر)
خدای تعالی مردی را مثل زده که چند شریک ناسازگار بر سر او نزاع کنند و مردی را که تنها مملوک یک نفر باشد آیا این دو در مثل با هم یکسانند؟ حمد همه‌اش از خدا است و لیکن بیشترشان نمی‌دانند.

+ من انسان اسیر شخصیت، ده‌ها طلبکار درونی دارم. که هر کدام از این من‌ها شخصیت پس دادن بخصوصی رو از من طلب می کنند. هر کدام از این فکرها توقع دارند من طور خاص طبق میل اون رفتار کنم. در صورتیکه، همانطور که غیرممکنه انسان بتونه رضایت همه مردم رو جلب بکنه، غیرممکنه که فرد بتونه طبق طلبکاری این فکرها و آمرهای فکری، باشه.
بنابراین، همانطور که در زندگی بیرونی عاقلانه است که انسان طبق فهم و درک و سبک خودش زندگی کنه و به حرف مردم و دیگران توجه نکنه و ایگنورشون بکنه(چه خوششان بیاید و چه نیاید)، از نظر بودن هم(یعنی از نظر وجود روانی)، تمام فکر رو اینگور کنه. و یک کلام با خودش همونی باشه که هست. و خودش رو همینطور که هست بپذیره.
(ما حتی از خودشناسی هم وسیله‌ای برای نپذیرفتن خودمون ساخته‌ایم. ما خودشناسی می‌کنیم که به جایی برسیم! یعنی عدم پذیرش!)

جان کلام آیه مذکور اینست که مملوک هیچ کس و هیچ فکری و هیچ چیزی و هیچ وهمی نباش. آزاد زندگی(درونی و بیرونی) کن. 




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر