تربیت

ضمن عرض سلام و احترام
در مهد کودک پسرم ارزشها به او آموزش داده میشه مثلا یک هفته راجع صداقت صحبت میکردن با داستانها کودکانه و بعد از اونها ميخواستند صداقت را در این هفته تمرین کنند و البته بخشش ،شکرگذاری  ، خضوع ،و...کار می شد آیا آموزش این موارد کار درستی نبوده است ؟

- سلام.
کار اشتباهی است.
کودک بطور ذاتی کیفیات ذاتی و فطری را دارد، مانند صداقت و ...
وقتی اینها آموزش داده میشود، در حقیقت بصورت ارزش در می آیند برای کودک. و دیگر او آنها را بصورت خودبخودی انجام نمی دهد، بلکه بخاطر ارزش آن انجام می‌دهد. و سپس درگیر ارزش و اعتبار اینها می‌شود و ...

۲ نظر:

Katayoon گفت...

یک بذرظرفیت بالقوه تبدیل شدن به یک درخت ومیوه دادن راداراست؛ولی اگردردل خاک قرارنگیرد،به آن ،آب وموادمعدنی خاک ونورخورشیدنرسدوازآن نگهداری نشود،درطی مراحل رشد،ممکن است ازبالندگی بازماند...وهرگزبه درخت پرمیوه تبدیل نشود...
انسان هاهم بذرهای نیکی وبدی راتوأمان داراهستند...بسته به باروری هرکدام ازاین خصلتهاممکن است به رشدمعنوی مطلوب برسندویانرسند.
مثل حس مادری که درون همه زنهاوجوددارد،ولی اگرزنی هرگزبچه دارنشودویاتوجهی به مقوله کودک نشان ندهدویادرگیری های دیگری داشته باشدکه هرگزبامسأله کودک پروری مواجه نشودفاین غریزه زیباهرگزبه بالندگی نمی رسد.
چطورانتظارداریم ،ارزشی به کودک انسان تعلیم داده نشودواوخودبخودآن رااجراکند؟حتی پرندگان آوازخوان هم باوجودی که غریزه این کاردارندفبایددرمحیطی قراربگیرندکه پرندگان بالغ می خوانندودرکنارآموزش فرامی گیرندچگونه بخوانند،درغیراین صورت هرگزازاین استعدادطبیعی استفاده نمی کنند.این واقعیت علمی اثبات شده است.
اگرمابه فرزندانمان مطالب معنوی مثبت وانسان دوستانه راآموزش ندهیم،دیگران بارِندی هرچه تمام تر،بذرهای انتقام وآدم کشی وبزهکاری راتعلیم می دهند.
اگربه گل های زندگی مان رسیدگی نکنیم،پژمرده ولگدکوب نادانی به اصطلاح مغرضانی می شوندکه آنهاراشستشوی مغزی می دهندوبه آسیب های فراوان می کشانند.
لطفاًشماهم دیدگاه خودرابادلائل عقلی ومسلم علمی اثبات فرمایید.
ممنون
کتایون

علی گفت...

کتایون خانم ،
منظور شما از رسیدگی به فرزندان چیست؟ اگر منظورتان تهیه خوراک و سرپناه و ایمنی جانی باشد ( امور واقعی) ، به گمانم درست می گویید اما اگر منظور به اصطلاح تربیت کودکان هست که بنده فکر می کنم این ما آدم بزرگ ها هستیم که به تربیت نیاز داریم .
مابا انواع ترفندهای شیطانی که بلدیم چشمه ذاتی بچه ها رامی خشکانیم و از اون یک گنداب متعفن به نام شخصیت درست می کنیم . ما هم همون کودکانی هستیم که برای خویشتن زندگی نمی کنیم ! اعمال ما کاملا مکانیکی و اجباری است . به دیگر سخن ذهن ما بغایت شرطی شده:
اگر .... آنگاه ....
و ذهن شرطی مجبور هست ، مجبور

ارسال یک نظر