عجیب نیست که عدهای(خوشبختانه عدهٔ کمی) بسیار اصرار دارند که برای خود دشمن بتراشند؟
بعضی هستند که با وجود اینکه به کرّات و بارها و بارها هم در جلسات و هم در سایت و هم حضوری برایشان مطالبی را توضیح دادهایم، اصرار دارند که برداشت خودشان را فقط بشنوند!
من باب مثال، در مورد اینکه گفتهایم «عزیز من، خودت را ملامت نکن. برای روانت مضر است. اگر کار خطایی کردهای، از سر عقل و خرد دیگر آن را تکرار نکن. تصمیم جدی بگیر از صمیم قلبت که دیگر آنرا انجام ندهی، خداوند هم که بسیار مهربان و تواب است. پس دیگر روانت را با سرزنش کردن دائمی نخراش و آزار نده. چرا که ملامت کردن مثل کوبیدن بر سر روح و روان است. خودت را دوست داشته باش و اذیت نکن.»، آن عده دوست دارد این برداشت را کند که «تو گفتهای هر کار خطایی کردید، هیچ اشکال ندارد(!!) خودت رو ملامت نکن و به کارت ادامه بده»!!
یا در مواردی دیگر هم این فرد دقیقاً بهمین صورت میل دارد خودش یک برداشتی کند و مصرانه بر آن پافشاری کند. حتی وقتی برایش توضیح هم میدهی، باز هم نمیخواهد بشنود!
واقعاً این یک سوال اساسیست که چرا کسی بخواهد عمداً ایجاد نفرت در درون خودش بکند. دشمن تولید کند. موضوع خشم ورزیدن برای خودش بسازد؟
روشن است. شعلهور نگه داشتن آتش خشم، کینه و میل آزار، یک نوع احساس لذتی عجیب به انسان اسیر نفس میدهد. تا بتواند جهنم نفس را داغ و سوزان نگه دارد. هستی پوچ و خیالی را تداوم بخشد. بنابراین، فرد اصلاً گوشش به اصل حرف بدهکار نیست. فشار خشم بقدری قویست که به او حکم میکند طوری که در جهت ایجاد نفرت و خشم است، برداشت کند و بفهمد. نه واقعیت حرف را.
خشم کلید همهٔ بدیهاست.
حضرت علی(ع)
۲ نظر:
استاد و شاگرد. ــــ
از انساندوستیِ استادي است که شاگردش را از خود بپرهیزاند و دور کند.
(فردریش نیچه، سپیدهدمان، 447)
خشم راهی برای فرار است
ارسال یک نظر