کژتابی


   «مثل قبل‌ترها با من گرم نیست..»

کدام؟
۱. مثل قدیم (یعنی مانند آن موقع هم که با من گرم نبود،) همچنان با من گرم نیست.
۲. مثل قدیم که با من گرم بود، دیگر با من گرم نیست.



۸ نظر:

فاطمه گفت...

من مطمئنم شخصی که با نام علی اکبر و گاها ناشناس اینجا نظر می نویسد یک بیمار است. نظرهای بسیار طولانی و بلند و همه شدیدا مذهبی افراطی. این فرد اگر بیمار نبود این همه نمی نوشت. کاملا واضح است که از بیماری روحی رنج می برد.

نادیا گفت...

نادیا
هرچندشایدباهمه حرفهایی که این شخص نوشته ونوع لحنش وطولانی نوشتنش موافق نیستم،ولی بین حرفاش دقت کردم چیزایی نوشته که من بهش فکرکردم...
به نظرم اگرهمه بیان وبه به وچه چه کنندنه برای آقای پانویس مفیده ونه برای بقیه...
این جوری نقدهاوحرفهای مخالف هم مطرح میشه
تانقدوسؤال وجوابی نباشه ،ماهم نمی فهمیم که آیاحرفهای نویسنده متن ،مبنایی داره ومی تونه اثباتش کنه یانه!
قدرت کنترل ماوگوش سپردن وقضاوت نکردنمون هم بالامی ره..

ناشناس گفت...

ambiguity
ابهام درزبان
گاهی یک جمله دوویاچندمعناداردکه باتوجه به متن وپیش زمینه های قبلی اطلاعاتی ،می شودیکی راکه منظوراصلی است فهمید.
وشایدمنظورشمااین است که
نه که قبلاًباهات خیلی گرم بود،آدم ساده خیال می کردی باهات گرمه،نه خیرهیچ وقت این جوری که فکرمی کردی نبود
این هم نوع دیگری ازبرداشت ازیک جمله ،باتوجه به زمینه های فرهنگی پنهانی که هراهل زبانی باتوجه به بافت فرهنگی خودش ازآن خبردارد.

زهرا گفت...

کاملا مشخص است که این فرد مورد نظر از تعصب افراطی و شدید مذهبی رنج می برد و دیدگاه باز و متعادلی ندارد. با فاطمه موافقم.
من حتی ندیدم یک باراز آقای پانویس تشکر کند برای حرفهای مفیدی که زده اند. این آقای دنبال ایرادگیری و جدل کردن است. این یکی از مشخصه های روشن افراد بیمار است...

ناصر گفت...

راستش منم چند بار کامنتای برادرمون رو خوندم ولی معلوم نبود حرفش چیه.فکر میکنم آشفتگی افکار زیادی داشته باشند.آرزوی سلامتی برای دوست عزیزمون دارم. گل

ناشناس گفت...

راستی آقای پانویس آیا این افراد که شما ترغیبشون می کنید با شما تماس بگیرند و صحبت و گفتگو کنید اصلن تماس می گیرند؟؟
به نظر من کسانی که فقط ایراد می گیرند نمی خوان حقیقت رو ببینند.فقط میخوان شلوغ کنند و جر و بحث کنن. اگر میخوان چیزی براشون روشن بشه خب حرف میزنن با شما!!! اینطور نیس؟؟

غریب آشنا گفت...

یک روز خواهم آمد، بی‌خبر‌
شاید دیر باشد، اما خواهم آمد
زمان مرا تلخ و کهنه نکرده
اعماق وجودم بوی عطر و تازه‌گی می‌دهد


vivik گفت...

کژتابی می کندومثل سابق گرم نیست
ویاجمله ای که بیان کردیدمشمول کژتابی است؟
وامادرمورداول
چویارنازنمایدشمانیازکنید
عتاب یاری پری چهره عاشقانه کشید

ارسال یک نظر