آیا یک برگ را دیدهاید؟ چیست؟!
آیا بینندهٔ برگ فردی عادیست؟ یا یک گیاهشناس؟ یا یک شیمیدان؟ یا فیزیکدان؟ یا پزشک؟ یا یک پرنده؟ یا یک کرم؟ یا رفتگر؟ یا سعدی که در هر ورق آن معرفت کردگار میبیند؟ یا یک راننده تاکسی؟ یا یک حشرهشناس؟ یا یک گاو؟ یا بز؟ یا یک شاعر؟ یا یک عاشق؟
تا بیننده که باشد!
بر همین سیاق بلحاظ حقیقتبینی، بلحاظ معنی، یک دنیا نداریم. تا بیننده که باشد. دنیا با بینندهاش معنی پیدا میکند. این بیننده است که به دنیایش معنی میدهد.
آدمی دیده است، باقی گوشت و پوست
هر چه چشمش دیده است آن چیز اوست
باده از ما مست شد، نی ما از او
قالب از ما هست شد، نی ما از او
پس، کسی که میگوید زندگی بی معنی است و پوچ است، راست می گوید. و همینطور، کسی که زندگی معناداری می کند و می گوید زندگی پوچ نیست، او هم راست می گوید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر