صبر، صبر، صبر

هر وقت ندای اعتراض «من» بالا برود، یعنی کار مفیدی در حال انجام است.

رنج گنج آمد که رحمتها دروست
مغز تازه شد چو بخراشید پوست

آنچه گوید نفس تو کاینجا بد است
مشنوش چون کار او ضد آمدست

هرچه بینی سود خود زان می‌گریز
زهر نوش و آب حیوان را بریز

ایمنی بگذار و جای خوف باش
بگذر از ناموس و رسوا باش و فاش

آزمودم عقل دوراندیش را
بعد ازین دیوانه سازم خویش را

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر