نور نور نور نور نور نور

مؤمنان واقعی(روحي لهم فداء) «بی‌خدا» هستند!

۲ نظر:

ناشناس گفت...

؟آیامطمئنیم هرچه می گوییم ومی نویسیم کاملاًدرست است.می شودگفت نوشته ات این معناست که خوشابه حال آنان که ازخدایان دروغین رستند،ولی خودت هم می دانی بوی شرک می دهد.آن بگوکه عیسی مسیح چون درگهواره به امرخدابه زبان آمدگفت:قال انّی عبدالله اتانی الکتاب وجعلنی نبیاًوجعلنی مبارکاًاین ماکنت واوصانی بالصلاة والزکاة مادمت حیاً.گفت من عبد الله هستم،به من کتاب داده شده است ومرانبی(کسی ک ازغیب خبرمی گیرد)قرارداده است ومرادرهرجاکه باشم مبارک گردانیده است ومرابه نمازوزکات تاآن زمان که زنده ام وصیت کرده است.عیسی مسیح وهیچ کدام ازپیامبران هرگزچنین کلامی نگفته اندوهمواره خودراعبدخداونددانسته اندودرهرحال طرفة العینی ازفرمان الهی تخطی نکرده اندفچون خودی برایشان مطرح نبوده است وجزفرمان خداچیزی مدنظرشان نبوده استَ
آیاحضرت امام حسین که درلحظات اخرقبل ازشهادت مظلومانه شان چه گفته اند؟الهی رضیً برضائک،صبراًعلی بلائک لامعبودلی سواک یاغیاث المستغیثین.حسین که درخداذوب شدوبه مقام نفس مطمئنه رسیدوندای ارجعی شنیدهرگزچنین خطاب هایی نداشته است!کمی تأمل ودقت!لطفاًکمی تعقل !
دراین آخرین ساعات ماه رمضان کریم،آنچه نوشتم برای تنبه خودحقیرم بود.باشدکه کمی به آنچه می نویسیم وآنچه می خوانیم وآنچه سالهابااعتقادازآن دم می زنیم قدری تأمل نماییم .ربناتقبل منّا

ناشناس گفت...

بنده بااین فرض که شمامسلمان هستیدوبه اسلام معتقدیداین مطلب رابرای رضای خدامی نویسم
دوست عزیز،به گفته ی معصومان متصوفه بدترین گروه هاوفِرق هستند.دراموردین نه بایدازاهل بیت جلوافتادونه عقب.دقیقاًبایدبه فرمایش آنان عمل نمود.نه عملی کورانه.شمااصول عقایدخودرابایدتحقیق نمایید.دررساله های عملیه ی همه ی مراجع آمده است که تقلیددراصول دین جایزنیست.پدرومادرمسلمان وجامعه مسلمان کهمرامسلمان زاد کرده است ،برای هیچ فردبالغی دین نمی شود.بایدشخص مسلمان اصول دینش رابادلائل ومنابع عقلانی ازطریق ثقات بررسی نمایدوعالمانه بپذید.اگرچنین کردتوحید،نبوت وامامت ومعادرامحققانه وبادلیل عقلی می پذیرد.آنگاه طبق دستورعقل وخداازرسولان واوصیاء آنان تبعیت می کند(دقت کنیدطبق دستورخدای عالم قادرمطلق که عالم راحکیمانه خلق کرده است وانسان رابه حال خودرهانکرده است وبرایش ازطریق وحی،بهترین بندگانش(رسولان)راپیشواورهبرنموده است.کمی تحقیق تاریخی درادیان نشان می دهدکه رسول به فرمان خدامبعوث می شود.پس ازاومردم موردامتحان قرارمی گیرندکه آیابه فرمان خداواعلان رسول ازوصی اواطاعت می کنندویابه رأی خودعمل می نمایند.همواره چنین بوده است که پس ازمرگ پیامبرعدهخ کمی به وصی تعیین شده ازجانب خداواعلان شده توسط پیامبراقتدامی کنندوعده زیادی گمراه می شوندوبرای خودانواع واقسام برنامه های انحرافی راتشکیل می دهند.(تحقیقی بی طرفانه وعالمانه انجام دهید.)اسلام هم چون همه ی ادیان ورسول الله وامتشان هم مثل همه ی امم دچاراین مسأله شدند.گروهی راه اوصیاء پیامبرراپیش گرفتندوگروه های وفرقه های زیادی هم ازدین منحرف شدند.ازآن جمله متصوفه هستند.به رأی خودکارهایی می کنند.خرقه می پوشند(پیامبروامیرالمؤمنین باآن زهدودوری ازدنیاسزاوارتربه اینگونه کارهابودنداگردرست وطبق دستورخدابود!)ملامتیه درست کرده اند!(ولایخافون فی الله لومة لائم(قرآن)درراه خداهمه ی ملامت هارابه جان می خرند،نه برای جولان نفس.)حضراتی که دم ازملامت شدن می زنیدکه نفسم راکوچک می کنم،آیاحاضری به خاطرخداوبرای اطاعت ازدستورش که امربه برپایی نمازکرده است،جایی که همه به تومی خندندوامل وعقب افتاده وخرافاتی می انگارندت وشایدبه توبخندندونگاه های تحقیرآمیزمی کنند،فقط برای اطاعت ازخدابایستی ونمازبخوانی،آیاحاضری جایی که همه روزه خواری می کنند،همرنگ جماعت نشوی وبرای اطاعت ازخداروزه بگیری؟!آیاحاضری پس زدن جمع رابپذیری؛موقعیت های شغلی رابه خاطرپوششت وعقایدت ازدست بدهی ومارک بخوری واستقامت بورزی به خاطرخدا؟!آیاحاضری تلخی وبرخوردهای بداجتکاعی رابپذیری وآنگونه که خداگفته است زندگی کنی؟!می دانی خدایت توراعزت مندخواسته است،به تواجازه نمی دهدپیش هیچ کدام ازبندگانش اعتراف به گناه بکنی وآبروی خودراببری،تنهاوتنهاپیش خودش،آیامی دانی که سؤال کردن(گدایی کردن)راخدانمی پسنددوکسی که گدایی کندملعون(ازرحمت خدابدوراست)پس چگونه ابراهیم ادهم برای نفس کشی گدایی می کند؟به دستورچه کسی؟طبق قانون چه کسی؟خداونددوست نداردتوذلیل بنده اش شوی ،فقط بنده وذلیل درگاه ربوبی اوحلاج رامی گویندوبحث می کنندکه این قدردرخدامستغرق بودکه می کفت:«اناالحق!»آیاعلی باآن خطبه های آتشین عرفانی وآن درک عمیق ازخداسزاوارترازحلاج نیست؟آیامحمدبهترین بنده ی خدانیست؟چرادرتشهدنمازت می گویی:«واشهدانّ محمداًعبده ورسوله؟»اول می گویی که شهادت می دهم محمدعبدخداست وبعدشهادت به رسالت اومی دهی؟آیاعرفانی بالاترازآن است که موسی ابن جعفرکنیزبشررامی بینددرحالی که صدای سازوآوازازخانه اش بلنداست وبه دنیاپرستی مشغول است،امام ازکنیزک می پرسند:«صاحب این خانه عبداست یاحر،(به معنای ازاد)؟»می گوید:«معلوم است که حر است!»امام می فرماید:«اگرعبدبوداینگونه نمی کرد.»وقتی کنیزبه خانه می رود،ارباب دلیل تأخیرش راجویامی شودووقتی جواب امام رامی شنودآن چنان ازخودبیخودمی شودکه پابرهنه به کوچه وبه دنبال امام می دودومتنبه می شود.آیاچنین بزرگانی حداقل عقلاًشایسته پیروی نیستندوفرمایشاتشان برترازسایرین نیست؟آیانبایدازبهترین ووارسته ترین هاآموخت ودست ازدیگران برداشت؟عزیز!آن بگوکه خدامی پسندد،مباداحرف ماباعث شودخدشه ای به عقایدکسی واردشود؟

ارسال یک نظر