خلوت و بصیرت
شوخی ارباب
بنده فکر میکنم خداوند وقتی در قرآن میفرمایند که در بهشت بشما همسرانی میدهیم که دلخواه شما هستند، دارند به کنایه میفرمایند: در این دنیا مگه خواب همچه چیزی رو ببینید!
یک طنز ظریفی در این حرفشون هست، ایشانِ بیایشان.
(صرفاً جهت مطایبه)
توهم
آخرت
سیاست
سنخیت و دوستی
مذهب و خودباختگی
بعضیها فکر میکنند تنها رویکرد به دین و مذهب، رویکردِ از سر خودباختگی و اتوریته داشتن است. این دوستان نمیدانند که میتوان فردی(ذهنی) مذهبی بود، و در عین حال گرفتار خودباختگی به آن نبود.
اصلاح جامعه
همراه؟!
عجز
اگر چشممان باز شود، میبینیم که غرق نعمت و رحمت هستیم. تا خرخره!
توانایی شکر آنچه میدانیم از آنها بهرهمند هستیم را نداریم. چه برسد به آن چیزهایی که از بهرهمند بودن از آنها بیخبریم.
خست
اگر گرفتار خساست هستید، برای درمان آن درنگ نکنید. انسان خسیس از زندگی بیبهره است. بقول حافظ، «بخیل بوی خدا نشنود».
روبرو شدن با رنج
اصول
اولویت با اصول است. اصل کار، اصل زندگی را دریاب، باقی حاشیه است.
اصل زندگی چیست؟!
حکایتی است در کتاب فیه ما فیه که می گوید اگر کسی به تو دستور بدهد برو به فلان شهر و فلان کار را انجام بده، و تو بروی و کارهای زیادی انجام دهی ولی آن کار را، آن کار اصلی را، انجام ندهی، گویی هیچ کاری انجام نداده ای. ماموریتت را بانجام نرساندهای.
رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود
رهرو آن است آهسته و پیوسته رود
اصل را دریابیم، به پیوستگی.
مانیتور
تخم طلا
رنج روتین
کل یوم عاشورا
زندگی
خبر
خشم
در جمعی هستیم. صحبت به شبکههای اجتماعی و منویات افراد از رفتارهای متفاوتشان در آنهاست. موضوع به گذاشتن کامنتهای معروفی که بعضی افراد مینویسند میرسد. فردی از جمع، معترفانه میگوید: «من مدتها به پیجی در اینستاگرام سر میزدم و کامنتهایی در آن مینوشتم که فکر میکردم دارم اندیشهٔ آن فرد را نقد میکنم. کامنتهایم تند بود و همراه با تمسخر. بعداً که به تأمل درون خودم پرداختم و منصفانه خودم را در خلوتم تماشا کردم، متوجه شدم پشت همهٔ نیاتم از نوشتن آن مطالب(که البته خودم برچسب نقد و تحلیل برایشان گزیده بودم)، میل ارضای خشم و تنفر بوده است.».
خشم
در جمعی هستیم. صحبت به شبکههای اجتماعی و منویات افراد از رفتارهای متفاوتشان در آنهاست. موضوع به گذاشتن کامنتهای معروفی که بعضی افراد مینویسند میرسد. فردی از جمع، معترفانه میگوید: «من مدتها به پیجی در اینستاگرام سر میزدم و کامنتهایی در آن مینوشتم که فکر میکردم دارم اندیشهٔ آن فرد را نقد میکنم. کامنتهایم تند بود و همراه با تمسخر. بعداً که به تأمل درون خودم پرداختم و منصفانه خودم را در خلوتم تماشا کردم، متوجه شدم پشت همهٔ نیاتم از نوشتن آن مطالب(که البته خودم برچسب نقد و تحلیل برایشان گزیده بودم)، میل ارضای خشم و تنفر بوده است.».