اقرارنامه و تعهدنامه س گ
الفاتحه
نداری
ستون
آیا تا بحال نشستهاید ببینید که اصول زندگی شما چیست؟
وفا
یک خواهش
نازنین، مگر شما نمیگویی عاشق انسانیت و خدا و معنویت و کار خیر هستی؟ بفرما این همه انسان نیازمند در بیمارستانها منتظر دستان و انرژی شفابخش شما هستند. کمی آنجا مشغول باشید بجای جلوی دوربینها و جمعیت، تا بیماران واقعی(!) از فیوضاتتان بهرهمند شوند.
احتراز
ج: اول از همه ببین که خودت هم اسیر هویتی.
دوم، اگر قلب یا همان روح و روان شما در تماس و همنشینی با افراد اسیر بازی شخصیت آسیب میبیند، چرا باید رابطه ادامه داشته باشد؟ اگر به اسلام معتقدید، مگر نه اینکه بعضی از افراد جوان از پدر و مادر بتپرستشان جدا شدند و به پیامبر پیوستند؟ خب، آیا ما باید بندهٔ اعتباریات و ارزشها باشیم یا بندهٔ خدا؟ خدای ما جامعه و ارزشهای پوچ و اعتباریاش باشد یا حق؟ قبله ما «موفقیت» و «اول شدن» و «برتر بودن» و دنبال لذت بودن باشد یا خداوندی که خاکی بودن، هیچ بودن و وصل و تقوی رو تنها راه زندگی سالم میداند؟
البته بهتر است بطور کامل قطع رابطه نکرد. در حد سر زدن و احوال گرفتن و بجا آوردن حق و حقوق والدین و آشنایان، کافیست.
خبر
میوه
حرکت
کودکی که در رحم مادر است، اگر نقص عضوی داشته باشد، احساسش نمیکند و به حیات خودش ادامه میدهد. چون حیات سادهٔ جنینی دارد و آن برایش کافیست. نیازی به آن عضو(مثلاً پا یا دست) ندارد. سالم بودن آن عضوِ ناقص بکارش نمیآید.
تا اینکه به این دنیا میآید و اینجا رنج نقص عضو را درک میکند.
تأکید خبر
ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
حرمت
چیزی ، قطعاً خراب خواهد شد
چیزی فرو خواهد ریخت
چیزی دگرگون خواهد شد
چیزی - به عظمت حرمت - که بازسازی و ترمیم آن بسی دشوارتر از ساختن چیزی تازه است...
کاسه ی بلور را نمی توان یک بار از دست رها کرد، بر زمین انداخت، لگدمال کرد، و باز انتظار داشت که همان کاسه ی بلورین روز اول باشد.
من، ممنون آنم که تو، هرگز، در سخت ترین شرایط و دشوارترین مسیر، این کاسه ی نازک تن زودشکن بلورین را از دستهای خویش جدا نکردی.
بیل گیتس
جان یکدله کن
کمند مهر چنان پاره کن که گر روزی
شوی ز کرده پشیمان به هم توانی بست
کمند مهر با شخصیت و اعتبار و آبرو رو چنان باید پاره کرد که اگر روزی شوی ز کرده پشیمان، هیچوقت نتوانی بست!
یک بار برای همیشه ازش دل بکن. برای ابد خداحافظی کن!
بانگ آب
اصول رابطهٔ خوب
آب
کاریز
پ9رنو
هله!
ترجمه:
ای حریص به خوردن، اینگونه تامل کن، براستی که راه روشن حقیقت مبدل کردن غذاست.
ای بیماردل، برای درمان تغییر جهت بده، تمام تدبیر اینست که مزاجت را مبدل کنی، تغییر دهی.
ای در اسارت خوراک، آنگاه نجات مییابی که پرهیز را تحمل کنی.
براستی که در گرسنگی خوراک فراوانی هست(!)، ای کسی که فرار میکنی، آن را طلب کن(گرسنگی را) و چشم امید بدار.
همنشین
3. میگویی من آدم سالم دور و برم نمیبینم. یا بسیار بسیار کم/