کودکی که در رحم مادر است، اگر نقص عضوی داشته باشد، احساسش نمیکند و به حیات خودش ادامه میدهد. چون حیات سادهٔ جنینی دارد و آن برایش کافیست. نیازی به آن عضو(مثلاً پا یا دست) ندارد. سالم بودن آن عضوِ ناقص بکارش نمیآید.
تا اینکه به این دنیا میآید و اینجا رنج نقص عضو را درک میکند.
اگر در رحم مادر نیاز به آن عضو داشت، نقص را درک میکرد و کاری میکرد، طلبی میکرد در جهت رفع نقص.
عالم روان و روح ما، (یعنی عالم آخرت)، بهمین نسبت با دنیای ماست(دنیای جسمی و مادیمان). ما خیلی از نقصها و کمبودهای روانیمان را درک نمیکنیم، چون در این دنیا آنها مورد نیاز زندگی جسمی و مادیمان نیستند. هر انسانی با هر روان و روحی، اگر جسمش سالم باشد، به حیاتش در زمین ادامه میدهد. لذا ما نقص روانمان را تشخیص نمیدهیم و متوجهش نیستیم.
مگر کسی که خودش را بشناسد، وجود انسانیاش را بشناسد و متوجه شود که قلب سلیم یعنی چه. روان سالم چیست.
چنین فردی، اقدامی میکند، کاری میکند برای رفع نقص و تهیهٔ قلب سالم.
۱ نظر:
Be har mozui fekr mikonam Shoma darbarash minevisid
ارسال یک نظر