در ارتباط با کارهای نتورکینگ و این مشاغلِ انصافاً کاذب و هوایی که بسیار هم باب شده و فرد جای اینکه دنبال تخصص و پیشهای برود، با هویتسازی سعی در دست یافتن به پول بزرگ و بیزحمت میکند، بنده اصلاً نظر مساعدی ندارم که هیچ، بلکه آن را مخرب و مانع یک زندگی شخصی آرام و سالم میدانم.
چون تمام مایه و محور فعالیت فرد بر اساس داشتن پرستیژ و هویتی چاق و فربه است. بنده این را بسیار زیاد دیدهام. و نتیجهاش هم مشخص است: ممکن است فرد به پول و پلهای دست پیدا کند، اما احساس ناخوشبختی و بلکه بدبختی و نرسیدن و مقایسه و رقابت با تمام بدبختیها و کوفت و زهرمارش را بطور قطعی در زندگی و احوال درونیاش خواهد داشت. در کنار دروغ، ریا و نمایش. و این سیر قهقرایی ادامه پیدا میکند تا فرد را تبدیل به گرگ و زامبی کند. و خودش هم متوجه نیست!
راه خودشناسی راهی کاملاً جدا و بلکه خلاف آن مسیر است. سبک زندگی این دو، بنیاناً خلاف هماند. اگر فرد بخواد حق خودشناسی را ادا کند، از آن مسیر جدا باید شود. نمیشود یکی به نعل زد و یکی به میخ. نمیشود هم خدا را داشت هم خرما را. یکی از دوستان در همین وادی نتورکینگ بود، وقتی قضیه براش روشن شد، آمد بیرون. و به کار اولش رضایت داد.
انسان اگر ثروت و رفاه کم و در حد رفع نیاز و متوسط داشته باشد همراه با احساس خوشبختی و کیفیت عشق در زندگیاش، دیگر چه میخواهد؟ شما فکر میکنید هویت و شخصیت آنچنانی «داشتن» با زندگی آرام کنار هم مینشینند؟! چه خیال باطلی! چه وعدهٔ دروغی!!
۳ نظر:
خانمی رودراتوبوس دیدم که به خاطرکشف یه رابطه ی جعلی وفاکتورجعلی واین جورچیزهابسیاربه هم ریخته بود...همون طورکه داشت بارئیس یاهمکارش بلندبلندحرف می زدشنیدم که می گفت:«من به همون حقوق....راضی ام واسترس درآمدصدمیلیون رونمی خوام.ازوقتی این کارروشروع کردم درصدآرامشم خیلی اومده پایین!!»
همه چیزبرای ماابزارشده ،وقتی ابزاری باآدم هارفتارمی کنیم،مسلماًاونهاهم باماابزاری رفتارمی کنند!
دروغ های عجیب وغریب چه درنت ورک وچه دربازار،چه دراداره وچه حتی دردانشگاه ومدرسه وحتی خانه بازن وبچه وپدرومادر!
خودمون رومی کشیم برای بیشترداشتن به هرقیمتی وزرنگی درآوردن تابه نفس لاکردارنشون بدیم چه باهوشیم!
همه ش همینه!
پروارکردن نفس وهیچ وهیچ!
بنده هم جز کسانی بودم که 6 ماه در این به اصطلاح سیستم کار کردم به قول خودشان سیستم موفقیت و پول سازی که صد البته هستند کسانی که در این سیستم درامد های بالایی دارند ولی به چه قیمت! به شما میگویند خوشبختی یعنی پول زندگی یعنی پول معنویت یعنی پول پول پول پول!!
جای تاسف است که در دوران اوج جوانی فرد با ورود به این کار مدام به دنبال مقایسه کردن،اتوریته،کسب یک سری اعتباریات می شود شدیدا در این سیستم شما را نیازمند به این اعتباریات میکنند شما به شدت وابسته به این سیستم خواهید شد دل کندن از ان برای شما بسیار سخت خواهد واقعا سخت شاید سختی راضی اراده کردن برای جدا شدن از آن همانا و ازار و اذیت های افراد مجموعه بعد از جدا شدن شما از این کار همانا!
به اصطلاح می ایند شما را فالو (پیگیری) کنند مدام تماس پی ام و.... تا شما را به مسیر موفقیت هدایت کنند!!( این افراد عامه جامعه را که مشاغل دیگری دارند افراد بیچاره و بدبخت میدانند)
اگر در این سیستم هستید یک نگاه به خود بندازید یک ساعت با خود خلوت کنید شما برده اعتباریاتید برده پول به دنبال دویدن در مسیری که پایانب ندارد. واقا در این سیستم گرگ و زامبی پرورش داده می شود
جالب است یک سری تعلیمات هوایی مدیتیشن و انرژی رساندن نیز وارد این سیستم شده است همه این ها را میدیدم اما:
نمی شود یکی به نعل زد یکی به میخ! من که نتوانستم
مسئله بدی پول و پول دار شدن نیست به قول پانویس به دنبال تخصص و پیشه ای بروید....انسان اگر ثروت و رفاه کم و در حد رفع نیاز و متوسط داشته باشد همراه با احساس خوشبختی و کیفیت عشق در زندگیاش، دیگر چه میخواهد؟ شما فکر میکنید هویت و شخصیت آنچنانی «داشتن» با زندگی آرام کنار هم مینشینند؟! چه خیال باطلی! چه وعدهٔ دروغی!!
*اگر در ابتدا شروع این کار هستید شایداین نکات زیاد به چشمتان نیاید به مرور خواهید دید
--------
اگر اقای پانویس صلاح میدانند این کامنت را در صفحه مینیمال ها قرار دهند شاید به کار کسی بیاید. همچون مینیمال بیل گیتس که حداقل در من تلنگر ایجاد کرد.
ارسال یک نظر