امروز با دوستی رفتیم سر زمین فوتبال برای ورزش و دویدن. یکی از بازیکنان موقع بازی، داور را صدا زد. داور سریع و بدون وقفه بلند گفت: با داور حرف نزن! (یعنی تو کاری به کار داور نداشته باش. او کارش را خودش انجام میدهد. تو بازیات را بکن.)
یادم به این بیت حافظ افتاد که قبلا هم دربارهاش نوشته بودم:
هر چه هست از قامت ناساز بیاندام ماست
ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
این را به عنوان یک اصل اساسی زندگی درونی باید دانست که: هر نوع اعتراضی به زندگی(زندگی همان خداست) هیچ جایی ندارد. هیچ منطق و پشتوانهای ندارد. اگر چیزی «نه به وفق رضاست» هیچ خردهای بر زندگی نمیتوان گرفت. این اصل است.
نه اینکه «نباید خرده گرفت و نباید اعتراض کرد»، بلکه منظور این است که اگر اعتراض میکنیم، بدانیم یک جایی از درک ما میلنگد. نقص از عدم آگاهی و ضعف ماست. و الا داور کارش را بلد است.
---
۱ نظر:
جالبیش اینجاست که بعضیا که بنده ی خدا و هیچکاره توی زندگی آدم هستن، میخوان واسه آدم خدایی کنن. جالبتر اینکه خودشون هزار نقص و ایراد دارن و ذره بین گرفتن دستشون که مثلاً ایراد و عیب از یکی دیگه بگیرن و ادعا کنن که خودشون هیچ عیبی ندارن. مصداق واقعی و قابل لمس این بیت مولانا هستن: موی بشکافی به عیب دیگران/ چون به عیبِ خود رسی کوری از آن!!
ارسال یک نظر