نمیدانم این لغت manipulate کردن را دقیقاً در فارسی چه میشود ترجمه کرد. manipulate کردن کسی، یعنی با او طوری رفتار کنی که او ناچاراً مجبور شود رفتاری را بروز دهد که تو میخواهی. و این یکی از بدترین و شکنجهآمیزترین رفتارها در رابطه است.
قبلاً از باجگیری عاطفی نوشته بودم. اینکه فرد در رابطه، با رفتارش کاری میکند که از نظر عاطفی، طرف مقابلش را به کنترل و تسلط خودش درآورد. از این نمونه باجگیریهای عاطفی خیلی زیاد در رفتار ما آدمهای اسیر «من» هست. و چقدر رابطه را مشمئزکننده و تلخ و آزاردهنده میکند.
تا اینجا مقدمه بود و قبلاً هم گفته بودم. اما آنچه میخواهم بگویم اینست که یکی از نشانههایی که فردی دیگری را واقعاً از سر سلامت روح و روان دوست دارد، این است که او را manipulate نمیکند. سعی در تحت کنترل قرار دادن او و بیرون کشیدن آن رفتار مورد دلخواهش از او، نمیکند. بطور خودبخودی هم این کار را نمیکند. یعنی اگر کسی، دیگری را manipulate کرد، میتوان مطمئن بود که پای دوست داشتن واقعی و سلامت روان در میان نیست. پای عشق بدون شرط در میان نیست. و فرد manipulate کننده قطعاً مشکل دارد. و این مشکل در رابطهشان، چه در حال و چه در آینده، قطعاً تاثیرگذار است.
When someone truly loves you, he/she doesn't play games and try to manipulate you. If you feel like you're being manipulated, confront him/her. It's not healthy if you're in a relationship with a manipulator.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر