رورک


   عده‌ای از دوستان، چند ماه پیش در ایران، گفتند نویسنده‌ای بنام اروین د. یالوم کتابهایش در ایران رونق گرفته و در زمینهٔ روانشناسی است و خلاصه توصیه کردند که بخوان، علی رغم رویکردی که می‌دانستند بنده به حرفهای روانشناسان دارم و آثار آنها را مصداق آب‌بستن می‌دانم. آدم اگر حرفی دارد، می‌تواند جان و لُب آن را بصورت موجز و خلاصه بزند. دیگر چه کاری‌ست که یک حرفی که می‌شود طی یک مقاله زد را طی کتابی بلند زد؟ یا حرفی که در بیست دقیقه، نیم ساعت می‌شود گفت را طی یک «دورهٔ چند روزه» گفت؟ نمی‌دانم، شاید هم بحکم «کافر همه را به کیش خود پندارد، بنده هم این عزیزان را اینگونه می‌بینم. خدا از سر تقصیراتم بگذرد.

   اما بعد، آنچه بنده می‌بینم اینست که چندین کتاب از روانشناسان به دو تا جملهٔ کریشنامورتی نمی‌رسد. بلحاظ غنی بودن، پرمحتوی بودن. یا دو بیت از مثنوی مولانا چنان بارمعنایی دارد که هیچ‌کدام از چندین کتاب و کار روانشناسان حتی مطرح و پرآوازه و پرطمطراق ندارد.

   باری، بنده هم چند کتاب آقای یالوم را گرفتم و بعضی را هم دوستان محبت کردند و هدیه دادند. (البته با روسیاهی پیش این دوستان). امروز کتاب «هنر درمان» یالوم(ترجمهٔ سپیده حبیب، نشر قطره) را به فصل هفدهم رساندم. والله، بالله تاکنون که هیچ، هیچ! اگر بگویی دو تا حرف مفید داشته تابحال، نداشته. بقدری سطحی و آبکی است که مپرس. این کتاب حاوی نامه‌ها و نوشته‌هایی است که وی از تجربه با مراجعانش داشته. به نکاتی اشاره می‌کند که خودش این نکات را بسیار مهم و ارزشمند تلقی می‌کند، اما بشما قول می‌دهم که اگر خودتان اهل خودشناسی باشید یا در سخنان مثلاً مولانا یا آن عاموی هندی تأمل کرده باشید، و اگر اهل مداقه در زمینهٔ درونیات انسان‌ها باشید، این حرفهای یالوم را خودتان خواهید دید که تا چه حد پیش‌پاافتاده‌اند.

   حال، البته دوستان گفته‌اند رمانهایش را هم بخوانم. همچنان در را نبسته‌ام و سعی کرده‌ام همیشه و همیشه بدون تعصب و پیشداوری به آثار وی (و سایر روانشناسان) نظر کنم. و امیدوارم حرف خوبی برای گفتن داشته باشد رمانهایش. تا ببینیم. اما کتاب «هنر درمان»ش که خودش مدعی‌ست حاصل تجربیاتش است، تا اینجا که مایه‌ای نداشته.

   فرق است بین جت و سفینهٔ فضانوردی، با روروئک. مثنوی مولانا شما را به آسمان‌ها می‌برد، اگر البته اهل جدیت و تمرین آن باشید.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر