چو خیال تو درآید به دلم رقصکنان
چه خیالات دگر مست درآید به میان
چه خیالات دگر مست درآید به میان
گرد بر گرد خیالت همه در رقص شوند
وان خیال چو مه تو به میان چرخزنان
وان خیال چو مه تو به میان چرخزنان
سخنم مست شود از صفتی و صد بار
از زبانم به دلم آید و از دل به زبان
از زبانم به دلم آید و از دل به زبان
سخنم مست و دلم مست و خیالات تو مست
همه بر همدگر افتاده و در هم نگران
همه بر همدگر افتاده و در هم نگران