تو باید چنان دنیایت و نگرشت وسیع باشد، چنان دریادل باشی و سینهات گنجایش داشته باشد، که بتوانی دنیا را از دیدگاه آن تندروی مذهبی، از دیدگاه آن بیخدای لجوج با دین و معنویت، از دیدگاه آن فیلسوف کاملاً عقلگرا، آن افریقایی دارای عقاید بدوی، آن بودایی معتقد به بیآزاری، آن ثروتمند تا خرخره پر از تمول و رفاه، آن فقیر محتاج نان شب، آن داعش افراطی، آن امریکایی متکبر و نژادپرست، آن مومن سادهدل و پاک، آن آخوند ریاکار، آن نوجوانی که به آهنگهای تند و ریتمیک گوش میدهد، و... ببینی و درکشان کنی. یعنی بتوانی خودت را جای تک تک اینها بگذاری و بدون قضاوت کردنشان، دنیا را از چشم آنها ببینی.
۲ نظر:
و اتفاقا وقتی با این نگرش و بدون قضاوت کردن با هر کدامشان مواجه می شوی دل آنان نیز نرم می شود و به سختی می توانند مهرشان را از شما پنهان کنند.
پس چه کسی خود«ما»رادرک کند؟
ایااینهاهمه ادعانیست؟
آیماهمه ی آدم هارابی قیدوشرط می پذیریم؟
همه ماخط ومرزداریم!
ازنظرهرکدام هم خط مامنطقی است ونظرمادرست!
این هاکه همه رادرک کنیم ،فقط شعاراست.ازدست همه برنمی آید.
آدمی می خواهدبااعتقادات خدایی اصیل وخودساخته.
نمی گذاریم ودرک نمی کنیم.
ارسال یک نظر