دنبال یک زندگی آرام نباش!
این به این معنی نیست که برای خودت مشکل درست کن. بلکه یعنی فقط زندگی کن و از اینکه احساس ناامنی کنی(بلحاظ روانی)، اصلاً و ابداً ترسی نداشته باش.
از هر چه میترسی، مثل شیر برو سراغش.
ما در زندگی دائماً دنبال کسب امکاناتی هستیم که بلحاظ روانی بما حس امنیت و آسوده خاطری بدهد. و این اشتباه است! ذهن، ما را از ناامنی روانی میترساند، و از ما دعوت میکند به فکر تهیه امور بیرونی زندگی باشیم تا برایمان حس امنیت بیاورند! و محال است این اتفاق در زندگی بیافتد. محال است. محال است. محال! این را باید یک بار بطور عمیق درک کنیم و گرنه در تمام طول عمرمان اسیر این فریب ذهن خواهیم بود و عمرمان بر باد میرود.
صدها بار امور بیرونی زندگی مان را فراهم کردهایم و بتجربه دیدهایم که هیچ احساس امنیت خاطر استوار و ریشهداری برایمان نمیآورند.
پس این را یک اصل بکنم در زندگیام که اصلاً از احساس ناامنی کردن روانی هیچ واهمه ای نداشته باشم. هیچ واهمهای!
دنبال آرامش نباشم.
دروناً و از نظر احساس روانی دنبال حاشیه امن، بقول خانم پرما «حوزهٔ امن» نباشم.