یک خانم در یک رابطه بطور طبیعی اینها را خواهان است:
۱. احساس امنیت و خاطرجمعی.
۲. احساس احترام.
۳. حس اعتماد کردن و حس مورد اعتماد واقع شدن
۴. احساس مورد مراقبت قرار گرفتن
۵. احساس اینکه آسیبپذیر باشد و بخاطر این آسیبپذیری درک شود. همسر یا همدمش آسیبپذیری او را درک کند.
احساس کند که می تواند براحتی ناراحتی، غمگین بودن و هر رنجی را بیان کند و بروز دهد و کسی را داشته باشد که بتواند آزادانه و بدون دغدغه از «فردا»، با او حرف بزند.
۶. احساس باارزش بودن و قدردانی شدن داشته باشد.
۷. احساس در اولیت بودن
خب! فکر می کنید بیشتر مردانی که این نوشته را می خوانند و از این «نیازهای زن در رابطه» باخبر می شوند، به این نکتهها و ویژگیهایی که لیست شده، چطور نگاه می کنند و آنها را چطور در نظر می گیرند؟
به شما قول می دهم که آنها پس از خواندن و باخبر شدن از این موضوع، سعی در ادای آنها را در آوردن و اجرای یک نمایش و فریب می کنند تا در حرفها و رفتارشان، این ویژگیها را به رؤیت و به چشم خانم(و خانمهای!) مورد برخوردشان بکشانند.
اولین چیزی که به ذهنشان خطور می کند این است که: «من چطور می توانم این ویژگیها را درآورم؟ و به طرفم نشان دهم که اینها را برایش تأمین میکنم؟» یعنی بصورت fake شده آنها را اجرا کنم!؟
در صورتیکه اگر یک مرد سالم(بلحاظ روانی) و صادق اینها را بخواند و متوجه شود، عمیقاً در رفتار و اعمال و گفتار واقعیاش متأمل میشود و اولین چیزی که به ذهنش می رسد، این است که: «آیا من در رابطهام واقعاً قابلیت تأمین اینها را دارم یا نه؟ آیا کیفیت روحی لازم و نیز مهارتهای لازم برای رابطهٔ سالم برقرار کردن را دارم که بتواند این خواستها را تأمین کند؟»
و متاسفانه، متاسفانه اکثریت ما مردم از دستهٔ اولیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر