مدتی است شباهات جالبی بین دنیای مادی و معنی مشاهده می شود، بین رابطه ی جسم با دنیای بیرون و رابطه ی روان با معنی.
یکی را می گویم شما خودت مواردی دیگر را می توانید پیدا کنید:
به یکی از غارهایی که در اعماق زمین هستند و بلورهای سنگی استالاگمیت و استالاگتیت دارند رفته بودم. آنجا سکوت و تاریکی مطلق برقرار بود. راهنما می گفت تاریکی اینجا به حدی است که اگر انسان چند ساعت اینجا باشد و هیچ نوری نبیند، چشمهایش دیگر توانایی دیدن نخواهند داشت...
در دنیای معنی نیز چنین وضعیتی برقرار است. اگر انسان سالهای سال در جهل و ظلمت درونی باشد، برگشتنش به بینائی درونی در حد غیر ممکن میشود.
عمر من شد فدیه فردای من
وای از این فردای ناپیدای من
هین مگو فردا، که فرداها گذشت
تا به کلی نگذرد ایام کشت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر