مراقبه

اگر یک کار باشد که انسان انجام دهد و می‌تواند مطمئن باشد، یقین داشته باشد که زمانی که صرف آن کرده بهیچوجه از عمرش به هدر نرفته است و صد در صد سود کرده است، آن کار نماز است.


۱ نظر:

ناشناس گفت...

لطفا بگین چطور؟
همیشه در این مورد با خودم درگیرم یه مدت کوتاهی تونستم واقعا اونطور که می خوام بخونم اکثرا همیشه چه نماز چه مراقبه یا هر اسمی که میزارین با هول و عجله بوده انگاری دارم فرار می کنم یا وقت خیلی محدوده و فقط همین نماز و مراقبه وقتم رو میگیره یه جوری بدو بدو برای خلاصی و از روی تکلیف می خوندم
بعدش ذهن هی گفت و گفت اونقدر که کلا کنارگذاشتم
دلیل قانع کننده ای ندارم واقعا به خودم گفتم اخه اینم نمازه میخونی ؟ اصلا احتیاج و نیازی به این مثلا خوندنهای بی خودت هست ؟!
واقعا در این مورد احساس عجز می کنم به زور خودمو هل میدم از ته دل نیست اون خلوص و لذتی که قبل ترها حس کردم رو پیدا نمی کنم
خیلی تلاش می کنم که به اون حال و هوا برگردم انگاری یه چیزی اینجا توی سینه ام قفل شده یا روی قلبم بتن ریختن نمی دونم چطوری توضیح بدم ولی حس ّ ِ جالبی نیست با این وجود همچنان مقاومت می کنم که نخونم

ارسال یک نظر